شکارچی

متن مرتبط با «دور همی 6 شهریور» در سایت شکارچی نوشته شده است

سهمیه

  • صبح زنگ زدم بنیاد شهید که ببینم میشه سهمیه من رو تغییر داد و برم قاطی فرزندان شاهد و جانباز یا نه! بعد به خانم اولی گفتم که آره من آزمون شرکت کردم سهمیه آزاد و قبول شدم و دعوت شدم برای مصاحبه و اینها., ...ادامه مطلب

  • فراخوان دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه پنجشنبه ۱۳۹۷/۱/۱۶

  • عزیزان بلاگر! بلاگران عزیز! خوانندگان دارای سن 18 سال تمام و ساکن تهران!!! میاید پنجشنبه عصر (سانسی که توی ساعت 2 بعد از ظهر باشه یعنی بین 2 و 3) با هم و به صورت دسته جمعی بریم سینما؟ چه فیلمی؟ بله ، فیلم بسیار جذاب و دیدنی به وقت شام! کدوم سینما؟ پردیس سینمایی کورش! روز قرار و محل قرار و ساعت قرار؟ روزش که همونطور که نوشتم پنجشنبه 16 فروردین ماه، اولین آخر, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: انفجار

  • تا الان شونزده نفر برای شرکت در دورهمی سینمایی اعلام آمادگی کردن که همینجوری رکورد شلوغ ترین دورهمی وبلاگ من رو شکسته! اما امروز صبح در مسیر محل کار پیغام خصوصی ای دریافت کردم که باعث شد به صورت فیزیکی خشکم بزنه! این کامنت رو عیناً و بدون ذکر نام براتون نقل میکنم: سلام چه کار خوبی می کنید. این کارها به فضای مجازی روح میده. اگر کسی به خاطر مشکل مالی می خواد ن, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: نکات ضروری

  • ۰ - سیصد تومن که شما دادید، پونصد تومن هم اگر از اون دوستمون بگیرم یه هدفون خوب برای خودم میخرم!! نترسید شوخی کردم! ۱ - هیچکسی برای همراهی ما به عنوان میهمان اعلام آمادگی نکرد، همچنین ایده های پذیرایی رایگان از حضار یا آوردن یک دوست با صرف همه هزینه ها رو به دلایل متعدد دوست نداشتم، از دوستمون خواهش کردم این پول رو نگه دارن که اگر مورد لازمی پیش اومد در یک م, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: یک عکس

  • الان که خسته ام، دستم به نوشتن نمیرفت، ولی نمیدونید چی بود، نمیدونید چی بود که! هرکدومتون که ناز کردید و نیومدید به شدت از دست دادید و عمیقا حقتونه! حتی فرض هم نمیتونید کنید چیکارها کردیم! و چقدر خوش گذشت! برای اینکه دلتون تا سرحد ممکنه بسوزه این عکس رو ببینید تا بعد! *برای دیدن عکس در ابعاد بزرگتر روی تصویر کلیک کنید* بقیه اش باشه فردا، فعلا دلتون بسوزه!, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: آنچه گذشت

  • پیش پیش نوشت: ایجاد، هماهنگی، جمع کردن بچه ها و مدیریت و "رهبری" یک دورهمی اصلا کار سختی نیست! یعنی برای من کار سختی نیست! اصلا من از سختی هاش لذت میبرم! قبلا چند بار گفتم که "حس رهبری کردن از بهترین احساساتی هست که میتونم تجربه کنم". البته اشتباه نکنید، من زور نمیزنم خودم رو وارد پوزیشن رهبری کنم، اما کلا از اینکه در حال مدیریت یک جمع، یک واقعه، یک گروه و ه, ...ادامه مطلب

  • The Best Priavte Messages in 1396 Calendar Year

  • خوشحالم جواب ن** ****ن منفی بود این همه دوست دختراتو اذیت کردی دیدی چطورجواب رد دادن بهت واسشون پول مهم بود درصورتی که برای قبلیا مهم نبود عمیقا خوشحالم که نشد از عدالت خدا به دور بود اون همه آزاردادی به راختی دست پیدا کنی دختره نتونست رضایت باباشو بگیره این بود دوست داشتنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد از تموم شدن رابطه ی من با "ش" که با تگی تحت عنوان "Melody o, ...ادامه مطلب

  • دور همی ورژن 3.0.1 + ویرایش بعدی

  • سه شنبه غروبی بود که با حاج سید مهدی جیگر و آمیرزا دکتر میم کوهستانی در بوستان معظم و معزز لاله - همان مکان اولین دورهمی - جمع گشته و با فلاسکی خالی از آب! و مقادیر زیادی هات چاکلت و نسکافه و چای کیسه ای به گفتگو و نوشیدن میپرداختیم. همان هنگامه بود که حاج سید مهدی گفت "من ناراحتم از دستت، شوخی خیل, ...ادامه مطلب

  • دور همی ورژن 3.0.1

  • سه شنبه غروبی بود که با حاج سید مهدی جیگر و آمیرزا دکتر میم کوهستانی در بوستان معظم و معزز لاله - همان مکان اولین دورهمی - جمع گشته و با فلاسکی خالی از آب! و مقادیر زیادی هات چاکلت و نسکافه و چای کیسه ای به گفتگو و نوشیدن میپرداختیم. همان هنگامه بود که حاج سید مهدی از من هات چاکلتی طلب کرد و با چشم, ...ادامه مطلب

  • ماجرای مذاکرات همه جانبه ی تابستان 76

  • جمعه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۹ ق.ظ یک بار دیگه، بچه بودم! البته این بار رو دقیق یادمه، تابستون سال 76 بود و من نُه ساله بودم. یادمه با مادرم سوار این مینی بوس مکعبی فیاتهای آذری-ستارخان شدیم، رفتم بالا و دستم رو به چارچوب در گرفته بودم، یهو مادرم گفت به به حمید آقا! راننده شوهر خاله ام بود، من هم , ...ادامه مطلب

  • دورهمی نمایشگاه کتاب محلاً مرفوع :|

  • میفرماید که من قرار رو دقیقا نهایی کردم، یه ایستگاه مترویی و ساعت مناسبی در صبح، اما به عادت معهود و مالوف (اوووووووووفففففف) آدرس و ساعت رو به صورت شخصی ابلاغ میکنم! پس لطفا به صورت عمومی اعلام حضور کنید که همه ی عزیزان بدونن کیا هستیم و به صورت خصو, ...ادامه مطلب

  • دورهمی: نمایشگاه کتاب تهران (با حضور شهرستانی های گرامی)

  • کیا میان بریم؟ اونایی که میان اعلام حضور کنن و تاریخ پیشنهادی خودشون رو هم بگن! پیشنهاد هولدن: جمعه 15 اردیبهشت، صبح!, ...ادامه مطلب

  • خیلی دور خیلی نزدیک

  • معلوم نیست جشنه ... یا جنگه؟ "مسعود رایگان" در فیلم "خیلی دور خیلی نزدیک", ...ادامه مطلب

  • دور همی ورژن 2.0.1

  • با چند تا از بچه های بلاگر رفتیم کوه! هیچی دیگه [سه ثانیه به افق خیره می شود] خوش گذشت! :| در این باره بخوانید: نارخاتون ، صبا, ...ادامه مطلب

  • نوشتاری کمابیش جدی درباره دورهمی

  • دورهمی وبلاگی اتفاقیه که میگن اعتبارش برای منه، یعنی عملا این دو سه روزه هی داره ازم تشکر میشه بابتش، خصوصی و عمومی! اما واقعیتش اینه که اینجوری نیست، اعتبار دورهمی به آدمهای دورهمیه، به آدمهایی که فارغ از خط کشی های ذهنی کنار هم جمع میشن، با پذیرشی مثال زدنی هم رو قبول میکنن و فارغ از هر اعتقادی کنار هم لذت میبرن از با هم بودن... ترجیح میدم این بار از خود دورهمی ننویسم، به جاش دارم فکر میکنم دورهمی بعدی چه طور خواهد بود، آیا اصلا خواهد بود، اگر هست چطور هست؟ من تشکیلش میدم یا کس دیگه ای؟ خصوصی برگزار میشه یا عمومی؟ چه کسانی اولین بار میرن و چه کسانی دیگه توی دورهمی شرکت نمیکنن؟ به این فکر میکنم که چرا فکر میکنید دورهمی متولی داره و خودتون نمیتونید همت کنید و دورهمی راه بندازید؟ فکر میکنم که از توی این دورهمی ها چه دوستان قابل اعتمادی دارم و چه کسانی رو شناختم، فکر میکنم که جوری بهشون اعتماد دارم که برخی حقایق زندگیم رو که چهار ساله اینجا ننوشتم، توی یکی دو تا دیدار به بچه ها گفتم! فکر میکنم به اینکه بعدها اگر خواستم بیفتم و بمیرم، کسانی هستن که بگن "هولدن دوست ما بود، آدم خوبی بود" .., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها