شکارچی

متن مرتبط با «مسابقه شبکه دو ثانیه ها» در سایت شکارچی نوشته شده است

خاطره‌نگاری‌های یک مهارت‌آموز: قسمت دوم

  • آقا آقا آقا آقا... الان توی یه کلاس سی نفری درس دادم!!! :|, ...ادامه مطلب

  • خاطره‌نگاری‌های یک مهارت‌آموز: قسمت سوم

  • داشتم علوم اجتماعی (اشتمائی) درس میدادم، در مورد برنامه روزانه، از بچه ها میپرسیدم هرکسی روزی چقدر درس میخونه. همینجوری داشتن خالی میبستن 4 ساعت 3 ساعت 5 ساعت!!! که یکیشون میز اول، سر میز، ستون سمت چپ, ...ادامه مطلب

  • خاطره‌نگاری‌های یک مهارت‌آموز: قسمت اول

  • 1- تاریخ گروه دوم مهارت آموزان آموزگاری ابتداییِ آقایانِ ورودی 97 به دو بخش قبل از ورود من و بعد از ورود من تقسیم میشه! 2- این تقسیم بندی به این شکله که تا قبل از ورود من، اونجا یک کلاسِ آروم، بی سر و, ...ادامه مطلب

  • یک مشکل استخدامی! قسمت دوم

  • 1- دیروز رفتم دانشگاه برای مدرک! نه تنها بسته بود بلکه کلا دیگه نبود!!! یعنی گفتن دیگه اینجا نیست! رفته سوهانک، برو یک شهریور بیا! 2- اون "تهران-بهارستان" که من انتخاب کردم "شهر تهران-منطقه بهارستان" , ...ادامه مطلب

  • دوستان خیلی قدیمی!

  • گروهی که جمعه صبح تا عصر  پارک لاله رو روی سرشون گذاشته بودن از دور دورها هم معلوم بود که سالهاست با هم رفیقن! صدای خنده ها، شوخی ها، ریسه رفتن ها، صمیمیت ها، دوستی ها و بغل ها و چه و چه! هدایایی که تک تکِ اون گروه برای فرد متولد جمع برده بودن آنچنان دقیق، هوشمندانه و مسئولانه انتخاب شده بودن که خبر از یک جمع بسیار قدیمی که سالهاست همدیگه رو با ریز جزییات می, ...ادامه مطلب

  • آن‌سوی زندگی: نوشتاری کوتاه در مورد "آن‌سوی ابرها" آخرین ساخته مجید مجیدی

  • کاری به این ندارم که منتقدها فیلم رو خیلی هم تحویل نگرفتن، کاری به این شیوه ی اکران نابودکننده ای هم که انگار به نیت زمین زدن فیلم طراحی شده ندارم، حتی کاری به این نشخوارهای توهمیِ "آقای وابسته و آقای نظام" که دیگه اولین برچسبمون (برچسبشون البته!) برای مثلاً زیرسوال بردن هرکسی که هم فکر ما نیست و چشم دیدن موفقیت و بزرگیش رو نداریم هم ندارم! "آن‌سوی ابرها"ی م, ...ادامه مطلب

  • فراخوان دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه پنجشنبه ۱۳۹۷/۱/۱۶

  • عزیزان بلاگر! بلاگران عزیز! خوانندگان دارای سن 18 سال تمام و ساکن تهران!!! میاید پنجشنبه عصر (سانسی که توی ساعت 2 بعد از ظهر باشه یعنی بین 2 و 3) با هم و به صورت دسته جمعی بریم سینما؟ چه فیلمی؟ بله ، فیلم بسیار جذاب و دیدنی به وقت شام! کدوم سینما؟ پردیس سینمایی کورش! روز قرار و محل قرار و ساعت قرار؟ روزش که همونطور که نوشتم پنجشنبه 16 فروردین ماه، اولین آخر, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: انفجار

  • تا الان شونزده نفر برای شرکت در دورهمی سینمایی اعلام آمادگی کردن که همینجوری رکورد شلوغ ترین دورهمی وبلاگ من رو شکسته! اما امروز صبح در مسیر محل کار پیغام خصوصی ای دریافت کردم که باعث شد به صورت فیزیکی خشکم بزنه! این کامنت رو عیناً و بدون ذکر نام براتون نقل میکنم: سلام چه کار خوبی می کنید. این کارها به فضای مجازی روح میده. اگر کسی به خاطر مشکل مالی می خواد ن, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: نکات ضروری

  • ۰ - سیصد تومن که شما دادید، پونصد تومن هم اگر از اون دوستمون بگیرم یه هدفون خوب برای خودم میخرم!! نترسید شوخی کردم! ۱ - هیچکسی برای همراهی ما به عنوان میهمان اعلام آمادگی نکرد، همچنین ایده های پذیرایی رایگان از حضار یا آوردن یک دوست با صرف همه هزینه ها رو به دلایل متعدد دوست نداشتم، از دوستمون خواهش کردم این پول رو نگه دارن که اگر مورد لازمی پیش اومد در یک م, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: یک عکس

  • الان که خسته ام، دستم به نوشتن نمیرفت، ولی نمیدونید چی بود، نمیدونید چی بود که! هرکدومتون که ناز کردید و نیومدید به شدت از دست دادید و عمیقا حقتونه! حتی فرض هم نمیتونید کنید چیکارها کردیم! و چقدر خوش گذشت! برای اینکه دلتون تا سرحد ممکنه بسوزه این عکس رو ببینید تا بعد! *برای دیدن عکس در ابعاد بزرگتر روی تصویر کلیک کنید* بقیه اش باشه فردا، فعلا دلتون بسوزه!, ...ادامه مطلب

  • دورهمی سینمارَویِ بلاگرانه: آنچه گذشت

  • پیش پیش نوشت: ایجاد، هماهنگی، جمع کردن بچه ها و مدیریت و "رهبری" یک دورهمی اصلا کار سختی نیست! یعنی برای من کار سختی نیست! اصلا من از سختی هاش لذت میبرم! قبلا چند بار گفتم که "حس رهبری کردن از بهترین احساساتی هست که میتونم تجربه کنم". البته اشتباه نکنید، من زور نمیزنم خودم رو وارد پوزیشن رهبری کنم، اما کلا از اینکه در حال مدیریت یک جمع، یک واقعه، یک گروه و ه, ...ادامه مطلب

  • بهرام که گور میگرفتی دولت قبل!!!

  • من نمیدونم خدا چرا برای اثبات حدیث "هرکس گناه بنده ای را بولد!!! کند نمیمیرد مگر همان گناه را حرکت بزند" به روحانی، با زندگی یه مملکت بازی میکنه؟#خدایا_به_من_چه پ.ن 1: کامنتها رو جواب میدم امروز! پ.ن 2: تاریخ دورهمی نمایشگاه کتاب رو مشخص کردیم، جمعه 14 اردیبهشت ماه 1397, ...ادامه مطلب

  • آمارهایی از هیولای درون که در کَف دانستنشان بودید!!!

  • هیولای درون در سال 1396 تعداد 125 پست منتشر کرده که در قیاس با 216 پست سال 1395 تعداد 91 پست معادل 42.12% کاهش نشون میده! میانگین ارسال پست در سال 96 میزان 0.34% پست در هر روز بوده که میزان 0.25% درصد با 0.59% پست در هر روز سال 1395 فاصله داره! پرکارترین ماههاس سال گذشته ماههای خرداد و اسفند با تعداد 17 پست بوده که در قیاس با پرکارترین ماه سال 95 یعنی مهرماه, ...ادامه مطلب

  • خودتون، اصلاح طلبها، خودمون، خودشون، خودِ خودشون، هممون!

  • 1- یه کاری کردید آدم نمیدونه از شما بترسه یا از این همه مامور! من تا ده روز پیش مثل هر ایرانیِ با مینیمومی از عقلِ دیگه ای با دیدن پلیس یا نیروهای امنیتی در خیابون به هر نحوی، راهم رو تا جای ممکن کج میکردم که پرشون به پر من نگیره! حالا اما وقتی قراره ساعت ده و نیم شب برسم خونه، من نره خر سی ساله نمیدونم از "مردم غیور" بترسم یا "سرکوبگران ارزشی"! نمیدونم از اینکه گوشی دستمه و هدفون توی گوشمه بترسم یا از ته ریش داشتنم! آدم نمیدونه الان از خوف سرکوب نیروی های امنیتی پناه ببره در آغوش مردم یا از ترس لت و پار شدن توسط مردم بپره پشت آقا پلیسه! 2- این اعتراضات و تظاهرات و آشوبها و اغتشاشات و هر چی اسمش هست ها هیچیِ هیچیِ هیچی هم که نداشت جریان مدعی و تو خالی اصلاح طلبی رو به یه کمای طولانی برد! خیلی جالبه که الان از دهن سردمداران آزادی ِ بیانِ ایرانی!!! عبارت "تجمع بدون مجوز" رو در حد "لق لقه ی کلام همه اساتید" میشنویم! دیگه کسی از عزیزان مدعی العموم عبارت "وا اصل بیست و هفتم قانون اساسیا"! رو نشخوار نمیکنه! دیگه کسی از کسانشون دم از تظاهرات آزاد نمیزنه! همه یه کلام "تجمع بی مجوز" میگن و پشت بندش ار عبارتهای "آشوبگر" ، "اغتشاش طلب" ، "خرابکار" و امثالهم استفاده میکنن! وجدانا شش ماه پیش امیدتون رو یه کی و چی بسته بودید؟ 3- تقریبا هرجوابی به بند بالا منجر به تولید یک محتوای جدید در ژانر "اگ, ...ادامه مطلب

  • خوشه های خشم :|

  • داشتم با "ع" فارسی کار میکردم، این "ع" ما خیلی از "ر"ها رو‌ "ز" میخونه. توی درس نشانه "او" بودیم که کلمه رو نشون دادم ر و گفتم بخون "انگور"٬ اونم با صدای کش دار خوند "انگووووووووووز" :| بعد من هی با تاکید بیشتر میگفتم "نه نه! انگووووووووررررررر" و اونم با جدبت بیشتری میگفت "انگووووووووززززززز" :| "اَنْگوز" عبارتی نیست که وسط کلاس چند بار داد بزنی :| , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها