بُرد که بُرد!

ساخت وبلاگ

شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۵۳ ب.ظ

اگر به ماجرای شعرخوانی میثم مطیعی در مورد برجام، فارغ از گرایشهای سیاسی و با نگاهی کاملا اجتماعی و اینجا لازمه باز تاکید کنم کاملاً عاری از صف بندی های جناحی موجود و فقط از منظر رفتار اجتماعی اعضای جامعه نگاه کنیم، دو ویژگی بارز و بسیار مُهلک عموم ایرانی ها - اولیش خودم - رو میبینیم! یکی هیجان محوری خالص و دیگری عدم تحمل انتقاد! اینکه واقعا عُمده ی مخالفین این شعر اون رو توهین آمیز میدونن، هیچ چیز ، مطلقا هیچ چیز جُز این رو به ذهن من نمیاره، این که جامعه به عبارتی مثل "خودت رو گم نکنی" و "در صف اول نشسته" و امثالُهم بگه "توهین" و جَوی راه بندازه که گویی به امام زمان توهین ناموسی شده - یا معادل غربیش، هولوکاست زیر سوال رفته - اوج عَدم آزادی بیان و دیکتاتوری ای هست که از بَطن مردم، از خودِ خودِ خودِ مردم - نه سیاسیون، نه دولت، نه نظام و نه هیچ کسی جُز خود مردم - به خودشون تحمیل میشه، همین بستر هست که دولت ها و حکومت های اقتدارگرا و دیکتاتور رو پرورش میده! همین مردم هستن که خودشون از حق بیان خودشون میگذرن و حتی در کمال تعجب علیهش موضع هم میگیرن و بعد همون حقِ خود-سلب کرده رو از عوامل بیرونیِ دیکتاتور مآب طلب میکنن! تاکید سه باره میکنم که این نوشته در مورد "واکنش مَردم به یک موضوع انتقادی" هست و قصد "مردم نشون دادنِ میثم مطیعی" به هیچ عنوان وجود نداره، چه اینکه اگر تا لحظه ی خوانش شعر رو زمان "الف" حساب کنیم، من از زمان "ب" حرف میزنم، یعنی از لحظه ای که واکنش ها به این شعر با اسم "توهین" - وجداناً؟ توهین؟ - بالا گرفت. مسئله ی دوم هیجان محوری خالص ما مردم هست، این هیجان محوری رو در تاریخ معاصر کم ندیدیم، چه در زمان اوج پیج "آزادی های یواشکی" چه در زمان "چهارشنبه های سفید" و چه در همین موضوع، مهمترین بازده این هیجان محوری، تقلیل دادن دغدغه های مهم به مسائل پیش پا افتاده و لوث کردن مطالبه های جدی تا حد "پچ پچ های خاله زنکی" هست. یعنی اگر من قرار بود بعد از خوندن این شعر، مسئله ای رو بردارم و روش مانور بدم، مسئله ی "تبعیض رسانه ای، نبود آزادی بیان برابر و برخورد دوگانه نظام و دولت با موضوع منتقد و محتوای نقد" بود ، مهمترین اتفاقی که "واقعا" در این مسئله رخ داده همین هست، مردمی که فقط حرف از "آزادی" میزنن، وقتی به جایی میرسن که باید این آزادی رو مطالبه کنن، آنچنان موضوع رو تیکه پاره، مُثله و لوث میکنن که اصلا اصل مطلب گُم میشه! وقتی مردم موضوعی به بزرگی تریبون نابرابر، برخوردهای دوگانه و میدون دادن کاملا یک طرفه به یکی از دو رویکرد (یا سه رویکرد!) عمده  جامعه رو میبینن و شرایطی دارن که بالاخره میتونن یه حرکت مهم در راستای موازنه قوا انجام بدن، مهمترین عملشون چیه؟ رَگ گردنی شدن که "وااااااااااااااااای به رییس جمهور گفت خودتو گم نکنی؟ وااااااااااااای گفت صف اول فلانه؟" و به جای بالفعل کردن پتانسیل بزرگی که وجود داره، تمام انرژیشون رو میگذارن سر موضوعی که نه وجود داره - توهین - نه اصلا اهمیتی داره! اولین وقتی که یادشون میفته میشُد جور دیگه هم به قضیه نگاه کرد، وقتی هست که تمام هیجان بی موردشون رو تخلیه کردن، مثل نوجوونی که بعد از خودراضایی و ارگاسمش، تازه عذاب وجدان میگیره! اولین باری که مردم ما به موضوعی فکر میکنن، وقتی هست که ظرفیت از دست رفته! مردمی که اول حرف بزنن ، اول رگ گردنی بشن و کاسه کوزه رو به هم بزنن بعد تازه بشینن فکر کنن که ای بابا چیکار باید میکردن، ایده آل ترین مردم برای زندگی کردن زیر سایه ی حکومت هایی هستن که به آزادی بیان اعتقادی ندارن!

پ.ن: این نوشته در مورد رفتار اجتماعی ما هست، و من با این بار حداقل چهار بار توی متن به این موضوع اشاره کردم! بازخوردهای موضوع - اگر بازخوردی وجود داشته باشه - احتمالا به تنهایی بتونه مبیّن حرفی که میزنم باشه! البته جدا امیدوارم اینطور نباشه!

  • ۹۶/۰۴/۱۰
  • هولدن کالفیلد

آراء الحکما: جلد

پاسخ:
ببین خیلی واضحه ، تو میگی "همه ی اینا فلان و بیسار" اونا هم به هر کسی معترضه میگن "همه ی اینا فلان و بیسار" یعنی به نظر خودن عقلانیه توی این همه آدم، چهار نفر نباشن که چهار تا اعتقاد درست دارن؟
بعد چه فرقی داره از این سمت به اون طرف یا برعکسش؟

پاسخ:
همین دو خط آخرت، به یه چوب روندن و پیش پیش قضاوت کردنه، برای من فرقی نمیکنه کی به یه چوب برونه و پیش پیش قضاوت کنه، خوب نیست این روند!

پاسخ:
تریبون فقط نماز جمعه و نماز عید فطر نیست :|

پاسخ:
از اینکه سپاسگزارید متشکرم!

پاسخ:
:دی

پاسخ:
من خیلی سعی کردم در این مورد حرف بزنم که اگر کسی داعیه ی آزادی بیان و امثالهم داره حق نداره از عباراتی شبیه "پس چرا فلانی..." "زمان بیساری..." "چطور اونا بکنن من نکنم" و ... استفاده کنه! اصولا کسی که اشتباه خودش رو با اشتباه مخالفش - که نقدش هم به همون اشتباه هست - تطهیر کنه کلا به نظر من لیاقت همکلامی نداره!

پاسخ:
در جریان این آقای هالو نیستم!

پاسخ:
آوه!

پاسخ:
من نقش حکومت رو نفی نکردم، یا چهره ها رو، اما باز هم دلیلی اصلی رو مردم میدونم،جواب کامنت کلاوس بودلر رو مطالعه کنید!

پاسخ:
ولی من دارم عدم انتقادپذیری رو توی همین کامنت هم میبینم! کجاش؟ اینجاش:
"میخونمتون که ببینم کلا حرفتون چیه و به حرفاتون ( هم شما و هم کسایی که تو کامنتها اغلب با شما موافقن یا متفاوت از من فکر میکنن) فکر میکنم و براش جواب درست پیدا میکنم"
یعنی شما اینهمه اینجا و مانند اینجا رو خوندی، اینهمه نقد از تفکر متفاوت خوندی، یه نقد نبود درست باشه؟ :)) همشون رو رفتی گشتی جواب براش پیدا کردی؟ :دی این که نشد نقدپذیری :دی یعنی من در تمام این مدت یه انتقاد وارد نداشتم که لازم نباشه بری براش جواب پیدا کنی و از اول بگی "آره راست میگه، اشتباه فکر میکردم" ؟

پاسخ:
حالا در آینده که خوندین هم حرفی نداشتین :دی

پاسخ:
"قصد" توهین نداشتن با "توهین کردن" فرق میکنه! :))
من فرقی بین اعتقاد تو، که ریشه ی تفکر مخالفت رو از بیخ میزنی، با تفکر مخالفت که ریشه ی مخالفش رو از بیخ میزنه نمیبینم!
یعنی در واقع اگر تو معتقدی اون برخورد بده، چرا خودت اون برخورد رو داری؟ اگر خودت اون برخورد رو داری، چرا میگی بده پس؟

پاسخ:
این خط آخری که نوشتی رو باید با آب طلا نوشت!

پاسخ:
همچین متن جهان شمولی بود!

پاسخ:
روحش شاد هم جزو جمله بود؟ :|

پاسخ:
قربان شما :|

پاسخ:
خُل زیاد داریم :|

پاسخ:
:))

پاسخ:
میخواستم حذفش کنم، که بهش واکنش نشون دادن دیگه جفتش موند خلاصه :|

پاسخ:
اوهوم :|

پاسخ:
خب ببین من اصلا تاکیدی روی این بخش ندارم اتفاقا، یعنی تاکیدی روی هیچ بخشی ندارم، اتفاقا اگر میخواستم تاکید کنم، به جای تاکید بر نبود آزادی بیان برابر - که اظهر من الشمسه - از دیکتاتوری به اسم دمکراسی طیف - به نظر من - عظیمی از طرفداران روحانی، خاتمی و در گستره ی بالاتر اصلاحات حرف میزدم! اینکه به اسم آزادی بیان بریزی توی کوچه و خیابون و تظاهرات میلیونی کنی، و خودت تحمل شنیدن کوچکترین نظری رو که فقط و فقط مخالف تو هست نداشته باشی، هر چیزی هست جز دمکراسی خواهی! این خود خود احمدی نژادیسم هست به نظر من!
اما اینکه بحث رو از اون سمت مطرح کردم، فقط از باب بررسی رفتار مردم بود، چون به هر حال من چه با تفکری موافق باشم، چه نباشم، اعتقاد من به "آزادی بیان انواع تفکر تحت قانون مملکت" براش صدق میکنه! این که "من خوشم نمیاد، تو نگو" میشه انصار حزب الله، میشه همین جریات میثم مطیعی و حمله وران بهش!

و البته در مورد نقش مردم و حکومت، من نقش "غیر از مردم" رو نفی نکردم، اما عمده ترین دلیل وضع موجود رو مردم میدونم، در تمام دنیا شما هیچ سیاستمداری رو پیدا نمیکنی بگه "تفکر مخالف من تفکر سودمندیه" یعنی تمام سیاستمدارها آگاهانه یا غیر آگاهانه بهترین شیوه اداره مملکت رو دیکتاتوری میدونن، خودشون باشن و با تفکرشون مملکت رو گل و بلبل  کنن، اینکه یه جایی این سیاستمدار میتونه، یه جا نمیتونه، دلیلش واکنش های متفاوت مردم هست، حداقل دلیل اصلیش از نظر من!

پاسخ:
تعریف شما از تریبون چیه؟
اینکه تمام رسانه های غیررسمی کمابیش یک صدا یک جهت گیری خاص دارن، دلیلش دقیقا به خاطر نبودن کانال رسمی به اون قدرت هست! به فرض مثال، صدا و سیما حاضره فضایی رو فراهم کنه که اصلاح طلبها حرف بزنن؟ اینکه صدا و سیما عملا "سیاست" داره نسبت به دولت، تریبون داشتنه؟
روزنامه و کانال تلگرامی و اینستاگرام رو همه دارن، اینکه فضای مجازی یهو ضد اون چیزی میشه که شما میخوای، بزرگترین دلیلش همین کانالیزه بودن فرصت صحبت کردن هست!

پاسخ:
من همچین انسان فرهیخته ای هستم! :دی

پاسخ:
ممنون از موافقتت :|

پاسخ:
من اصلا کاری به خود یارو ندارم :دی
در مورد اتفاقات بعدش نوشتم، و دقیقا الان وقتشه! بهترین وقتش الان هست برای موضوعی که روش دست گذاشتم و ازش حرف میزنم!
+ کامنت شما دقیقا همون چیزیه که من داشتم میگفتم که :)))))))))

شکارچی...
ما را در سایت شکارچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainsidemonster9 بازدید : 158 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 7:11