با سلام و عرض باقی بقا

ساخت وبلاگ

1- توی این مدتی که نبودم، یه دولت جدید مستقر شد، دو تا حمله ی تروریستی در یک شب و یک شهر اتفاق افتاد، شیخ پیر اصلاحات (یا شیخ فتنه گر، بسته به گرایش سیاسیتون) اعتصاب غذا کرد، اعتصابش رو شکست، تعلیق حصر شد، مامورها از خونه اش رفتن، نرفتن و حصرش تعلیق نشد! در همین مدت زمان جری لوییس مُرد. نژاد پرست ها راهپیمایی کردن، نژاد پرست ها قلع و قمع شدن و... من دیدم اگر زودتر برنگردم ممکنه پست آخرم این باشه که "بالاخره صور اسرافیل رو زدن! #با_حضرت_قائم_تا_روز_قیامت" این شد که اومدم!

2- پیشکسوت محترم، آن عزیز دل انگیز! آن بزرگمرد عرصه بازی و اکتینگ! آن عشق علی! آن تَهِ سیره علوی! آن صلح جوی عذرخواهنده از مسی! بله بله، استاد جمشید مشایخی... الان خودشون نیازمند یک کسی هستن که از طرف جمشید خان بره شونه ی عزت الله انتظامی رو بوس کنه و ازش معذرت بخواد! خلاصه آقا جمشید، اینستاگرامت رو پاک کن به نظرم، قرار بود تو ملت رو با ادب کنی! :|

3- رییس جمهور منتخب و محترم جناب آقای دکتر حسن روحانی، پس از جِر دادن ما -بله! با همین صراحت- در ایام انتخابات، که "ای واییی!!! من میخوام خانومها رو هی به کار ببندم هی نمیگذارن، هی من میخوام کلا دولت رو بدم به زنها، هی نمیذارن! اگه من نیام همه زنها رو از همه جا میندازن بیرون!" و رسیدن به زمان تشکیل کابینه تعداد بسیار زیاد صِفر وزیر زن رو به مجلس معرفی کرده تا از مجلس رای اعتماد بگیرن!!! شاید من اینقدری احمق باشم که باور کنم بقیه (کدوم بقیه؟) اجازه نمیدن شما وزیر زن داشته باشی، ولی هنوز اونقدری احمق نشدم که باور کنم بقیه (همون بقیه!) نگذاشتن شما وزیر زن به مجلس معرفی کنی که حتی رای عدم اعتماد بگیره! کما اینکه همین عبارت "بقیه نگذاشتن" که لق لقه ی دهان شما، همفکرانتون و حامیانتون شده، به اندازه کافی گُل به خودی هست! شما که نمیتونی و میدونی نمیتونی و میدونی بقیه نمیذارن چرا در انتخابات شرکت میکنی؟ بعد حالا شرکت کردی، چرا اینهمه شعار قطعی میدی که خودتم میدونی نمیتونی (نمیخوای) انجامش بدی؟ مریضی؟ عقلت کمه خدای نکرده؟ یا که نه ... صحیحش اینه "عوام گرا و عوام فریب" هستی جناب رییس جمهور محترم! خلاصه که شما بگو ما رو زدی، ما هم میگیم آره!

4- وزیر کشور البته منت گذاشتن فرمودن "یک معاون زن خواهم داشت"! الان حامیان روحانی باز بکوب میگن "این از ما نیست" و "این از اوناست" و اینجور بهونه های ارغوانی طور (رحیم مشایی هم از اونا نبود، ولی شما همونا رو با همین رحیم مشایی پیر کردید!!!) اما خداوکیلی، به زحمت نمیفتید آقای فضلی؟ اذیت نشید ها، این منتی که موند روی سر بانوان مملکت رو، چه جوری جبران کنن براتون؟

5- ایران یه رییس جمهور عقب مونده ی بی سواد لُمپن متحجر دروغگوی بوگندوی "دو هفته حموم نرفته" داشت که عموما رایی از افه ی آزادی های بانوان برای خودش نخرید اما هم وزیر زن توی کابینه اش داشت، و هم با دستخط خودش ورود بانوان به ورزشگاه رو آزاد کرد، که البته 24 ساعت بعدش علما آسفالتش کردن! ولی به هر حال "اون بی شعور این کارها رو واقعا کرد". حالا بیفتید روی دور توجیه ببینم به کجا میرسید! فقط سمت "عوام فریبی" نرید، یا اگه خواستید برید بند سوم رو بخونید اول!

6- با بیان عبارت "گفتید کی میخواد کجا دیوار بکشه؟" مباحث سیاسی را ترک گفته به ادامه ی ماجرا میپردازیم!

7- میخوام یکی از فمینیستی ترین و آزاد اندیشانه ترین ترانه های تاریخ بشر رو براتون بنویسم! "بیا بمون دیگه حالا با ما تو باز / ببین اومدن اینجا حالا سامان و یاس / تپش قلب من واسه تو هست و بود / هنوزم دلم می خواد ببرم دست تو موت / پس از ورود تو ، نفس ربوده شد اصلا تو بودی که ازت سرودم / واسه رسیدن به تو منم بد سر سخت حتی اگر فاصله ها باشه صد فرسخ / پس اشتباه نکن و من رو از دست نده / هرگز بر نمی دارم دست از سرت / دوری من از تو حالا هست مساله عشق من" به قرآن! (لینک دانلود)

8- چرا فمینیستی؟ چرا آزاد اندیشانه؟ همه ی نکته های توی همون اولهای بند نهاده شده! شاعر میگه بیا بمون دیگه حالا با ما تو باز ... ببین اومدن اینجا حالا سامان و یاس. یعنی برخلاف دیدگاههای مرتجعانه، محدود کننده و جهان سومی در مورد زنان، اتفاقا اینجا شاعر میگه بیا با ما بمون، با ما دو نفر، سامان و یاس! یعنی تو که زنی، چه فرقی با منی که مرد هستم دارم؟ اگه من میتونم با چند نفر باشم، تو هم میتونی! بعدم قربون صدقه عشقش میره در حضور سامان، که بدونه اون به عشقشون اعتماد داره و حضور سامان نه تنها اذیتش نمیکنه بلکه بسیار اتفاق میمون و مبارکی هست! خدابیامرز سارتر با سیمون دوبوار هم اینقدر ندار نبود! نیچه و لو سالومه و دوستشون (اسمش چی بود؟) هم که همچین قضیه ای زدن آخرش به جنون نیچه انجامید! میفهمید چقدر این شعر دوران سازه؟ تاریخ تاثیر گذاریِ موسیقی جهان در بطن جامعه به دو بخش قبل از "بازم کمه" و "بعد از بازم کمه" تقسیم میشه! رونوشت برای: آلما توکل و تهمینه میلانی!

9- دهه شصتی چند تا داریم؟ کدومتون با فیلمهای گودزیلای ژاپنی خاطره دارید؟ تمایل دارید نوستالژی های کودکی رو زنده کنید؟ پس این بازسازی جدید رو از دست ندید! (Shin Godzillaلینک دانلود) (دانلود KMP برای اجرای فایلهای X265)

10- توی همین فیلم بالا، یه جا هست دو تا ژاپنی دارن برای حل مشکل مملکتشون  حرف میزنن و بحث میکنن! یکیشون میگه باید به خواست جامعه ی جهانی احترام بذاریم، صراحتا و سرراست میگه "آمریکایی ها میدونن" ، اون یکی اما سفت وای میسه میگه "ژاپن برای ژاپنی هاست! هیچکس جز ما ، ما رو کمک نمیکنه!" و میگه "مهم نیست دنیا چی میگه، مهم اینه ژاپن چی میخواد". قیاس اراده و همکاری ژاپنی با همتای ایرانیش یکی از ناموسی ترین توهین ها به ملت ژاپنه اما، توی همین جملات کاملا معلومه که اون اراده رو کنار چه تفکری بذاری میشه ژاپن!

11- نمیدونم کجا خوندم، نوشته بود جامعه ای از لحاظ اجتماعی پیشرفت میکنه که روشنفکرانش حس قوی میهن پرستی داشته باشن! قاطبه روشنفکرهای ما که لهجه شون هم مال خودشون نیست!

12- قبل تر توی وبلاگ صبا و این پست در مورد توصیه های سلبریتی ها به عموم جوانان که "مرد کار باشید، منم سختی کشیدم" و اشاره به تفاوت موقعیتها خونده بودم، اخیرا هم توی این پست، متنی انتقادی خوندم در مورد فرقهای منِ جوون با لیلیِ گلستانِ جوون! بله خانوم گلستان، آقای ایکس و آقا و خانم ایگرگ! شما هرچیزی رو میخواید توی معادلاتتون نادیده بگیرید، این رو نادیده بگیرید که شغل برای شما ریخته بود و برای ما کیمیاست! از این بگذرید که تورم زمان شما چقدر بود، از ثبات زندگی بگذرید، از این بگذرید که لیسانس و فوق لیسانس شما انجیل و قرآن بود، لیسانس و فوق لیسانس ما پِهن و پِشکل! از هرچیزی میخواید بگذرید، ولی از دو مسئله نه میتونید و نه باید بگذرید! داشتن رابطه های خونی و غیرخونی قوی و تمکّن بالای مالی! شما عموما (و نه قطعا) نمیدونید سختی چیه، بسیار بسیار مسائلتون با همین دو مورد حل شده یا اصلا به وقوع نپیوسته! این نسیم هایی که شما رو لرزوند، آرزوی ماست که به جهنم زندگیمون بِوَزه! آره خلاصه!

13- از دوران انتخابات که یهو با خیلی ها حرف زدم و خیلی ها باهام حرف زدن، دوستان و اطرافیانم دیدن که من تحلیلهایی میکنم که با فاصله ده روز از دهان بزرگترین سیاستمدارهای مملکت در میاد، از نقاطی به ماجرا نگاه میکنم که اهل فن رو انگشت به دهن میذاره، توی این شش ماه کم نشنیدم از این تعایف "فکر منحصر به فرد" و "نگاه خارق العاده" و اینجور تعارفات! میدونید چی میخوام بگم؟ میگم اغراقِ تعارفات رو که ازش بگیریم این میمونه که "هولدن! تو فکر نویی داری! تو نگاهت از خیلی استخون ترکونده ها دقیق تره! تو داری حیف میشی! تو الان باید فلان جا باشی" حتی یکی از دوستانم بعد از شنیدن حرفهام در مورد چرخه ی حذف و اضافه کردن سیاستمدارها، جدی، کاملا جدی ازم خواست که وارد دنیای سیاست بشم و حداقل تا مجلس برسم! میدونید میخوام از این حرفها در مورد خودم به چی برسم؟ به اینکه من یه نمونه خیلی خیلی خیلی خیلی معمولی و به شدت زیاد متوسط از نسلم هستم! نَسل من، دهه ی شصتی ها و اوایل هفتادی ها پر هستن از فکرهای و ایده ها و مغزهای به معنای دقیق کلمه خارق العاده و انقلابی و بی نظیر و منحصر به فرد، آدمهایی با پتانسیل های به شدت شگفت انگیز که نبود دو فاکتور بالا باعث شد بال و پَر نگیرن! نسل من پر هست از آدمهایی که لیلی گلستان و خیلی بزرگترها جلوشون فِیک، دسته دوم و دوهزاری به نظر میرسن! بله خانم گلستان! ما خیلی زیاد خواستیم، نشد! مگه گذاشتید بشه؟ به جای معذرت خواهی از ما، که بهترین سالهای عمرمون زیر دست امثال شما پرپر شد، طلبکار ما نباشید، لطفا!

14- برای جبران اینهمه مدت نبودن!

شکارچی...
ما را در سایت شکارچی دنبال می کنید

برچسب : سلام,باقی, نویسنده : ainsidemonster9 بازدید : 200 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:55