جمعه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۴۴ ب.ظ
1- بی حرف پیش این پست رو ببینید و اگر از دستتون بر میاد کمک کنید! ثوابشم برای خودتون نمیخواد با من شریک بشید خسیس ها!
2- کم پیش میاد من از اقتباسی خوشم بیاد، و اصلا مهم نیست اثر ساخته شده چقدر خوش ساخت باشه، مثلا حتی ارباب حلقه ها رو به عنوان یک اقتباس سینمایی از اثری ادبی دوست ندارم، تنها اثر اقتباسی ای که دیدم و واقعا برام عزیزه، شاهکارِ ماهی بزرگ از استاد معظم و روانی تیم برتون هست! اما اخیرا سریال اقتباسی دفترچه مرگ که از روی انیمه ای به همین نام ساخته شده رو دیدم و اگر از آبکی تموم شدنش بگذریم، پسندیدمش، نه که سریال شاهکاری باشه ها، اما هم دیدنش میچسبه و هم اینکه سرگرم کننده است، و البته به عنوان یه اقتباس به اصل اثر خیانت نکرده! کلا فارغ از این ها، اگر انیمه دفترچه مرگ رو ندیدید، حتما ببنید، یکی از ده کاراکترِ خیالیِ مورد علاقه ام برای همین انیمه است!
3- شماره قبلی اگه همه رو لینک میدادم شلوغ میشد ، اینجا لینک میدم: ماهی بزرگ - انیمه دفترچه مرگ - سریال دفترچه مرگ
4- این کمپین (یا هر چیزی اسمشه) #کلیشه_بر_عکس رو دیدید؟ که کلیشه های مردسالارانه (حالا یا واقعا مردسالارانه، یا از نگاه خودشون مردسالارانه) رو برعکس میکنن؟ خُب این خیلی چیپ و سطح پایین و مسخره و بی معنی و حتی حتی حتی بی سوادانه است، یعنی من از حتی یک دختر متفکر هم توقع ندارم همچین حرف عوامانه ای رو واقعا بزنه! چون اولا مشکل اصلی حقوق بانوان اینه که برای خروج از کشور به اجازه همسرشون نیاز دارن؟ یا جدی ترین معضلشون اینه که بچه شون رو فقط شوهرشون میتونه بفرسته اتاق عمل؟ دوما یک دقیقه به عبارت کلیشه برعکس فکر کردید؟ اون موقع که آقایون مقدمن هنوز کلیشه برعکسه؟ اون موقع که مرد جنس لطیفه هنوز کلیشه ها رو میشه برعکس کرد؟ اون دو سالی که قراره خانومها در گُلِ جوونیشون برن سربازی کلیشه ها برعکس میشن؟ "وظیفه زن اینه که خرج خونه بده" وارد این مقوله میشه؟ "معنی نمیده مرد توی خرج خونه کمک کنه" هنوز هم وارد جریان کلیشه برعکس میشه؟ "زن گنده مگه پسری که از بابات پول تو جیبی بگیری؟ 25 سالته!" هنوز هم کلیشه برعکسه؟ کار توی معدن؟ کثافتکاری رفتگری؟ کار تو نقطه صفر مرزی؟ جنگیدن؟ دفاع از مرزها؟ کار توی دمای مثبت خدا درجه وسط عسلویه؟ اینا کلیشه های برعکسن؟ این چه بساط مسخره و بی معنی ایه که خانومهای هم وطن راه انداختن؟ یعنی راه از این بهتر نبود اعتراض خودتونو به موضوع مورد نظرتون نشون بدید؟ نظر بنده رو بخواید (که اگر هم نخواید همین که تا اینجا رو خوندید یعنی در جریانش قرار میگیرید) فعالان زنان، تفکرات دوهزاریشون و خِیل کسانی که کورکورانه دنبالشون میکنن و به ایده های احمقانه شون (بله، احمقانه) عمل میکنن مهمترین عامل نادیده گرفتن، مُثله شدن و زیر سوال رفتن حقوق زنان هستن!
5- خدای نکرده این شائبه ایجاد نشه که من مخالفم احقاق حقوق از دست رفته ی زنان هستم یا بدتر فکر میکنم اوضاع برای زنهای ممکلت ما خیلی خوب و گل و بلبله! خیر، اتفاقا من معتقدم حقوق جدی و اساسی ای هست که خانمهای مملکتم از اونها بی بهره ان و باید دست به دست هم بدن و برای گرفتنش تلاش کنن و منتظر روزی هستم که ببینم تهدیدها و فرصت ها برای هر دو جنس توی مملکت ما برابره! (بله، تهدید برابر). اما به همین شدت معتقدم مشکل زنان ما تا وقتی "حقوق اساسی" هست، مسائل چیپی مثل اتاق عمل یا ورزشگاه رفتن اصلا وارد دایره مشکلات نمیشه. بله روزی که اون حقوق مهم و اساسی برآورده شدن، قدم بعد میتونه این مسائل ساده باشه، ولی حالا فقط متاسفم برای تفکری که مشکلات جدی زنان رو تا این حد پوچ و بی ارزش جلوه میده!
6- اون چیزی که این مورد #کلیشه_بر_عکس به شخص من نشون داد راحت طلبی، زرنگ بازی و متوقع بودن کسانی بود که این هشتگ رو اشاعه دادن. به ازای هر حق، یک وظیفه وجود داره، به ازای هر آزادی یک بها! خب منم اگر معتقد باشم اول بابام، بعد شوهرم باید خرجم رو بدن چون وظیفشونه، ولی من باید عین یک زن مدرن غربی (و حتی بیشتر) زندگی کنم چون حقمه، زندگی خیلی خوشمزه ای خواستم! نه خواهر من، شما یا تفکر سنتی داری که میشینی خونه حرف شوهرت رو گوش میدی، یا اگه جدا اینقدر مدرن و به روز فکر میکنی که دقیقا نصف وظایف شوهرت رو باید خودت انجام بدی، نصف خرج خونه رو هم باید بدی، همه حق هاتم به شکل کاملا برابر برای همسرت محفوظه! اینجوری تیتیش و خوشگل و کارتونی و رویایی نگاه کردن به مقوله ها قطعا همه چیز رو خواستنی میکنه، شما حاضری در همه مراحل زندگی بدون "نق، غُر، توسری و منت" و به شکل "یک وظیفه ی خیلی بدیهی" پا به پای یک مرد جلو بیای؟
7- خدا عاقبت همه همون رو به خیر کنه!
8- دیگه چه خبر؟
9- وبلاگ برتر کیلو چنده؟ دلتون خوشه ها :))
10- اون وبلاگ برتری به آدم میچسبه که بگن محتوای وبلاگت برتره! این آمارش کمّی هست و صرفا جز اینکه نشون بده چقدر به من لطف دارید و چقدر من رو میخونید و چقدر کامنت میگذارید نکته ی دیگه ای نداره. این نکاتش رو هم خودم هر روز میبینم و میدونم و مدیون و متشکرتون هستم، لازم نیست بیان بهم بگه :|
11- نگفتید ، دیگه چه خبر؟
12- همینا دیگه ... باقیتون در بقای خودتون! :|
پاسخ:
اگر پست مورد نظرتون جوابیه ی این باشه که باید این پست رو به وضوح لینک کرده باشه، اگر لینک نکرده که قطعا و یقینا جوابیه نیست!
علی ای حال هر کسی میتونه در مورد هر موضوعی دوست داره حرف بزنه!
پاسخ:
ببین اینکه من این موضوع رو بولد کردم، دقیقا همینه که عزیزان گفتن کلیشه برعکس، کسی نگفته ما هم فلان حقوق رو میخوایم، من هم دارم میگم زنها حاضرن واقعا این کلیشه رو برعکس کنن؟ وگرنه حقوق زنها حقی از من ضایع نمیکنه، بلکه این خانمها هستن که با بازی عبارت کلیشه بر عکس ، این حس رو ایجاد میکنن که "هرچی مردها دارن خوبه و هر چی ما داریم بده" و من هم حاضرم همه اش رو تاخت بزنم!
و موضوع بعد اینه که بگی حرکت غلط بهتر از حرکت نکردنه، در جامعه ای مثل آمریکا یا فرانسه بله، ایران؟ نه اصلا! اینجا وارد شدن به ورزشگاه برای خانومها یعنی جنگ با مراجع تقلید! اینجا اگر اشتباهی رخ بده - که داره میده - مسئله شنیده شدن صدا نیست، به خفه شدن صدا میرسیم! بنابراین اتفاقا مهمه که موضوع از جای درست خودش مورد بررسی قرار بگیره!
من که از خدامه موضوع فرهنگی حل بشه، من قائل به این حد از تفاوت ها نیستم، اینجوری زندگی نمیکنم و بچه ام رو هم اینگونه بزرگ نخواهم کرد!
پاسخ:
خودشیفتگی! اونی که شما نوشتید غلطه، جسارتا!
ضمنا "خودشیفتگی" در مورد جایی که نوشته شده "مردها" کاربردی نداره، صفت منفی ای هم اگر باشه، جنسیت گرایی هست! خودشیفتگی کلا یه چیز دیگه است که فقط به "خود" مربوطه!
پاسخ:
کامنتها رو بخونید قبل کامنت گذاشتن بد نیست، صرفا ها!
پاسخ:
عجیب است! :|
خب اینی که شما میگی خوبه، ولی اینم راه حل نیست، یه درمان موقتیه!
پاسخ:
اتفاقا، وقتی میرسی به جایی که حقوق و وظایف داره باید تکلیفت روشن باشه، اینکه همه مزایای سنتی و مدرن رو بذاری توی جیبت، از اون طرف میرسی به اینکه مَرد هم همچین خواسته ای داره! مگه مرد بدش میاد زن نصف خرج خونه رو بده اما 100% گوش به فرمانش باشه؟ بنابراین برخلاف نظرت به شدت مهمه که تو سنتی فکر میکنی و مدرن، و باید به یکیشون پایبند بمونی!
پاسخ:
بسیار هم نیکو خِصال!
پاسخ:
من هنوز جواب سوالاتم رو نگرفتم!
و تنها بخشی از حرفت که ارزش پاسخگویی داره، بله همون خدا یا مادر طبیعتی که مرد رو فلان جور آفریده، فلان جور وظایف رو به مرد داده! و در برابر فلان جور وظایف رو به زن!
بقیه حرفات حقیقتا فرار رو به جلوئه، چون مثلا "مرد خرج خونه میده و زن حرف مردش رو گوش میده" نص صریح دین هست، هیچ تغییری هم نداره، عینا هم باید اجرا بشه! به همین سادگی!
اونی که نمیخواد بفهمه کی چی میگه، تویی!
پاسخ:
نمونه همین افراد رو داریم همین جا دیگه :دی
خلاصه حرف من همینه، آدمی که زندگی مدرن میخواد، زندگی سنتی رو میبوسه و میذاره کنار! یعنی دقیق میبوسه و میذاره کنار ها، بهش فکر هم نمیکنه، هرکسی هرجایی گفت فلان حق میگه نه من بهش معتقد نیستم! آدم اول یه سبکی رو زندگی میکنه، بعد از کاستی های اون سبک ایراد میگیره، اینکه سنتی زندگی کنی و حقوق مدرن بخوای نمیشه کاستی های اون سبک، میشه همه چیز رو با هم خواستن!
پاسخ:
اون مقیاسهای کمّی که هیچی، اما محتوا و اینها رو باید مخاطب و متخصص بگه چطورم، من خداوکیلی داعیه ای ندارم :|
پاسخ:
نه خب حالا در این حد هم که نه، ولی خط اول حرفت همون حرف منه!
از خط دوم به بعد خدایی اینقدر هم اوضاع خانومها گل و بلبل نیست، اینم بگیم هست نامردیه!
پاسخ:
روح حاکم بر پُست هم با تو موافقه اما با جزییاتت نه :))
پاسخ:
خب دقیقا که منم همینا رو میگم خانوم!
فکر کردید من بدم میاد از این موضوع؟ فکر کردید توی همین آقایون کم هستن کسایی که راضی باشن این حقوق رو بدن و نصف وظایف زندگی مشترک از روی دوششون برداشته بشه؟
دقیقا حرف من اینه که حضور زنان در اجتماع، در مناصب مهم، در تصمیم گیری و تاثیر گذاری نزدیک صِفر هست توی این جامعه! حضور زنان توی خیلی موقعیت های شغلی و اجتماعی و سیاسی بدون کوچکترین تقابل قانونی یا شرعی، هنوز تابو حساب میشه! اونوقت الان که همه ی اینها وجود داره و زنان پادرهوا هستن این وسط و هیچ نماینده ی قدرتمندی ندارن که حرفشون رو در موقعیت تصمیم گیری بزنه، لنگ این هستن که برن ورزشگاه؟
من توی جواب کامنت مریم. خ به این نکات اشاره کردم!
پاسخ:
دیگه اینش رو نمیدونم خدایی!
پاسخ:
برو جوابشو بخون پس :دی
پاسخ:
فکر میکنم توی جواب کامنت مریم. خ به اصل موضوع اشاره کرده باشم، اگر راضیت نمیکنه مفصل تر توضیح بدم!
پاسخ:
اول: من حقیقتا نمیبینم جایی از متنم نوشته باشم "این موضوعات کلاً بی اهمیت هستند" و خدمت شما عارضم اینکه شما توی هیجاناتت فکر میکنی این مهمه، دلیل نمیشه این موضوعات مهمترین موضوعات و اولویت ها باشن! این از این!
دوم: بنده اگر بخوام مثل تو با این حد از عصبانیت و عدم رعایت شئون بحث صحبت کنم، میگم که خواهرم! تقریبا صد در صد موضوعاتی که بهش اشاره کردی ریشه های دقیق و صریح مذهبی دارن، و شما یک دختر مسلمان معتقد هستی! و با توجه به اینکه دین انتخابیت اسلام هست موظف هستی به احکام دین عمل کنی، بنابراین فرقی نداره توی پاریس زندگی کنی یا مزار شریف، از قرن دوم هجری بیای یا برای هزاره پنج پس از میلاد باشی، صِرف مسلمون بودن، شما باید در همه این مسائل منتظر اذن شوهر باشی، قَیّم فرزندت رو دین مبین اسلام انتخاب کرده و بهت اجازه خروج از خونه بدون اجازه همسر رو نداده! میتونم همه ی اینها رو بگم بهت و میتونم جوری باهات در این مورد بحث کنم که هیچ جای صحبتی نداشته باشی، اما چون به عنوان نیمچه مسلمون و بیشتر از اون به عنوان یه شهروند به بیش از 75% این مسائل هیچ اعتقادی ندارم، اینها رو بهت نمیگم! فقط خواستم ببینی مدل خودت حرف زدن چه مزه ایه؟ خوبه؟ گرچه بر خلاف حرف تو، تمام حرف من توی "بافت" خودش 100% صحیحه! :دی
سوم: من قبلتر یک بار دیگه هم گفتم در جواب کامنتی توی همین پست، اصل موضوع این نیست که توی نوعی توی خرج خونه کمک میکنی، یا مجبوری این کار رو بکنی، دقیقا موضوع نگاهیه که تو به این مقوله داری. الان جوری حرف میزنی با تاکید روی عبارت "من" که یعنی "من دارم پول در میارم میخوام تو خونه کمک کنم و از کسی پول نگیرم" و این نگاه از نظر بنده یک نگاه کاملا اشتباه و حتی مسمومه! همونطور که توی پست خودم هم گفتم انجان وظیفه اینقدر منت نداره، شما این رو وظیفه خودت نمیدونی، نهایتا یک جور اعلان جنگِ نرم برای استقلال و بیان عبارت "من مستقلم" هست! شما حقیقتا وقتی حرفت در مورد برابری حقوق ارزش داره که قبل از داد و فریاد سر حقوق، شرح وظایفت به عنوان یه زن مدرن برای خودت روشن باشه، این منّت و منیت شما توی خرج دادن، همه چی هست جز وظیفه، و شرمنده، این همون زرنگ بازی بند ششم هست! شما قبل داد و هوار کردن، واقعا بشین حساب کن ببین به چی معتقدی و چی رو 100% وظیفه خودت میدونی، اگر حتی 1% کمتر از روی دوش کشیدن نصف زندگی رو وظیفه خودت بدونی، دردت برابری حقوق نیست، دردت خَر و خرما رو با هم خواستنه!
چهارم: همون شرع مقدسی که در بند دوم حرفش رفت و شما رو زیر بلیت پدر، همسر و پدر شوهرت برده، کار کردن در خونه، مدیریت خونه، حواس جمعی در خونه و حتی بزرگ کردن بچه رو از وظایف شما نمیدونه، این چیزیه که خودت در مورد خودت فکر میکنی، وگرنه نه شرع نه قانون در این زمینه هیچ چیز رو برای شما اجبار نکرده، شما حتی برای شیر دادن به فرزندت میتونی طلب پول کنی و اگر پول ندادن بهت به فرزند خودت شیر ندی! در واقع شما میتونی صبح تا شب پات رو بندازی روی پات توی خونه و هیچ کاری نکنی! این رو هم قانون میگه و هم شرع محکم بیانش کرده! این دقیقا فکری هست که خودت در مورد خودت داری اینکه "من باید این کار ها رو کنم" و این اون چیزیه که برای خودت وظیفه میدونی، و وقتی وظیفه میدونیش، منتی واقعا روی سر هیچکسی وجود نداره، و اگر وظیفه نمیدونی، انجامش نده، من بسیار زن امروزی میدونم که این کارها رو - کم و زیاد - وظیفه خودشون نمیدونن و واقعا انجامش نمیدن! دیگه این چیزها که هم ابزار شرعی و هم قانونیش موجوده و تو شخصا وظیفه خودت میدونیش و انجام میدیش! هیچ ارتباطی به من نداره! حالا اگر میخوای بیای بگی کدوم مردی میتونه حواسش رو جمع کنه و امثالهم، اون دیگه به انتخاب خودت برمیگرده، یعنی میخوای بگی همسرت رو هم پدر برات انتخاب کردن؟ شما که این اعتقادات رو داری موظف بودی همسری همخون با توانایی ها و اعتقادات مورد نظرت انتخاب میکردی، گرچه من هنوزم معتقدم اون حرفی که زدی یعنی همه این کارها رو ظیفه خودت میدونی، وقتی خودت وظیفه میدونی، دیگه واقعا به هیچ مردی عیبی نیست!
پنجم: حقیقتا من عذر میخوام رَحِم رو گذاشتن توی شکم جنس ماده :| این یه مورد رو هیچ کاریش نمیتونم کنم :| یقه خدا یا مادر طبیعت رو بگیر :|
ششم: باشه بساط سربازی رو جمع کنم، تو میری میجنگی؟ تو میری عسلویه؟ تو میری شغلهای مردونه ای که یه روز انجامش زَن رو میکُشه رو انجام بدی؟ تو میری ته معدن؟ تو میری صفر مرزی؟ جواب سوالمو آخرم ندادی، این کلیشه ها هم برعکس باشه قبوله؟
پاسخ:
بدبختی اینه هم این حرفی که من میزنم، هم اینی که تو میگی هم جفتش فقط حرفه! هیچکس رو من ندیدم واقعا وارد عمل بشه!
پاسخ:
این جا اونجایی هست که به نظر من اشتباه میکنید! اینکه بله، این موضوعات پیش پا افتاده هستن ولی بر خلاف نظر شما اتفاقا این موضوعات پیش پا افتاده مقاومتهای به شدت بالاتری در سطح جامعه، سیاسیون و مذهبیون دارن! و چرا؟ چون خیلی از این مناقشات، مستقیما از فقه شیعه و یا نظرات آیات عظام تقلید تشیع برداشته شده! موضوع قَیّم بودن پدر و مشکلاتی که در زندگی روزمره پیش میاره، اجازه شوهر در N کار و امثالهم همگی از وسط دین اسلام اومدن، نبودن زنان در ورزشگاهها فتوای اجماع دار مراجع تقلیده! اینها مسائل جزئی ای هستن اما به شدت حساس و نابودگرن! حالا از اون طرف شما نگاه کن، زنان الان بخشی از بازار کار رو دارن، تا برخی مناصب سیاسی میرن، اینها مهم تر و سطح بالاتر هستن اما حساسیت بسیار کمتری دارن. وقتی زنان متوجه بشن که اتفاقا، این مسیریه که باید برن، میتونن در بالاترین سطوح کشور ایفای نقش "واقعی" کنن و وقتی این اتفاق افتاد، میشه قوانین رو اصلاح کرد، میشه خیلی از مسائل جزئی اما حساسیت زا رو با کمترین میزان تنش تغییر داد و بهبود بخشید. برخلاف شما من معتقدم تنها مسیر درست احقاق حقوق زنان، ابتدائاً وارد شدن به بطن تاثیرگذاری در جامعه است. هیچ راهی جز این متصور نیستم و میتونم در مورد این موضوع ساعتها بحث کنم. و باز هم برخلاف شما معتقدم این هشتگ جرقه برای شروع نیست، خیس کردن باروته و بی اثر کردنش!
پاسخ:
با توجه به وقت کمی که متاسفانه در وبلاگهای دوستانم میگذرونم، اینکه من اونجای جدولم فقط و فقط نشان از لطف دوستان به من داره!
پاسخ:
جدی جدی ورزشگاه رفتن دغدغه چند نفره؟ اونم توی این فوتبال، اونم فوتبال اصلا! گرچه من قبلا در وب پرشین بلاگم موضعم رو در این مورد بیان کرده بودم به روشنی که میتونی اینجا بخونیش!
و اینکه من فکر کنم روشن گفتم که موضوع این نیست که این مسائل کلا مهم نیستن چون هستن، موضوع اینه که این مسائل الان مهم نیستن!
این هشتگ رو هر کسی زده، گند زده! و باشه مسئله سربازی الکی، بقیه اش چی؟ تو میری جنگ کنی؟ تو میری عسلویه؟ تو حاضری هزار تا کار کثافت و به شدت چیپ رو انجام بدی که 100% شاغلینش مردها هستن؟ گفتم که کلیشه برعکس، اینها هم قبوله؟
اینجور شلوغ بازی ها چسب زخم زدن روی سرطانه! تا وقتی سرطان داری، هیچ زخمی تو رو نمیکشه! سرطانه میکشه!
پاسخ:
سلام دوست خوبم! به وبلاگ من خوش اومدی! ممنونم که اولین کامنتی که ازت میاد اینقدر محبت آمیز و دوست داشتنیه و بدون خوندن متن پست اینجوری به من ابراز ارادت کردی! امیدوارم در کنار هم اوقات خوبی رو بگذرونیم! :دی :|
پاسخ:
باشه، مبااااااااااااااااارکه! به به به به به به! :دی
پاسخ:
حالا کاری برای اونها هم نکردیم، نکردیم! اما از این طرف برای خودمون کار درست بکنیم!
پاسخ:
:))
خوشم میاد، شدی بچه چیز فهم :))
ببین حرف من از سربازی این نیست که درسته و غلطه، میگم حالا که هست، واقعا حاضرن این کار رو کنن؟ این کلیشه هه قبوله برعکس بشه؟
پاسخ:
عرضم به خدمتت که میتونم جوابت رو بدم ها!
اما برای اینکه تبلیغ پیج جدیدم هم بشه برای یافتن پاسخت و اینکه "ماهی بزرگ" دقیقا چی هست شما رو به صفحه سینما هیولا ارجاع میدم
پاسخ:
اتفاقا یه ایده زدم که پستهای با بیشترین میزان کامنت رو بذارم! نمیدونم بذارم یا نه :|
پاسخ:
1- من زیاد هم انیمه ندیدم، نهایتا صد عنوان! و نهایتا 150 تا عنوان خوب بشناسم! چشم!
2- ببینید، من نمیگم اینها دغدغه نیستن، ضمن اینکه مثلا حرکت اشتباه شوهر فلان بازیکن رو تایید نمیکنم یا خوشم نمیاد که مادر یه بچه نتونه اون رو توی بیمارستان بخوابونه، حرفی که من میزنم اینه که این دغدغه ها، هیچ جای مشکلات زنان نیستن، اینها دغدغه های درجه دوم و سومن که با همین مکانیسم موجود به شکل نود درصدی قابل حل شدن هستن، وقتی ذات حضور زنان در جامعه به شدت تحت فشاره، با این مسائل چیزی حل نمیشه، این تاکید های بیخود و بی جهت روی این دغدغه ها اصل مشکل رو میپوشونه! وقتی اصل مشکل گم بشه، هیچوقت حل نمیشه، اما اگر تمام انرژی به سمت اصل مشکل معطوف بشه بعد میرسه وقتی که این دغدغه ها هم در جای خودشون حل میشن!
و یه نکته، ببینید من اصلا نه نادیده میگیرم، و نه کتمان میکنم که زنهایی هستن که پا به پای مردشون و حتی بیشتر در گذران زندگی کمک میکنن، از اون طرف مردهایی رو میشناسم که واقعا توی خونه کمک میکنن. اما میدونی قضیه کجا لوث میشه؟ اینکه شما این نکته رو با یه "ببین چقدر خفنه زنه، چه به فکر زندگیشه" ای بیان میکنی، در حالی که حرف من اینه که در شرایط مساوی، این امر وظیفه زنه و کسی هی وظیفه اش رو توی بوق و کرنا نمیکنه! نگاه شما در مقوله ی "کمک زنان به زندگی" در حد "کمک فراقانونی و لطف" هست، این نگاه، نگاهی نیست که به برابری وظایف اعتقاد داشته باشه! مهم نیست (یعنی نه که نیست ها، در این بحث نیست) اتفاق میفته یا نه، مهم اینه این اتفاق با چه نگاهی داره واقع میشه!
پاسخ:
منم که دیدم شما اینقدر سرِ ذوقی، هم دنبالت کردم هم گذاشتمت توی پیوندهام :))
پاسخ:
:|
یعنی چی بود توش پس؟
شکارچی...
ما را در سایت شکارچی دنبال می کنید
برچسب : وجداناً,خبرا؟, نویسنده : ainsidemonster9 بازدید : 222 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1396 ساعت: 22:17
