من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

ساخت وبلاگ

همون موقع - البته بعد از ظهر بود - که با صدای داد و بیداد و دعوا از خواب بیدار شدم فهمیدم اتفاق خوبی قرار نیست بیفته. نه! صبرم جواب نداد، معمولاً هم جواب نمیده. از یه حدی که دعوا جنگ‌تر شد - دعوایی که نه سرش به من ربط داشت، نه تهش - وارد قضیه شدم. یک بطری یک و نیم لیتری بهم پرتاب شد، یک بطری یک و نیم لیتری رو برداشتم که پرتابش کنم، یک میز برداشته شد که به سمتم پرتاب بشه. یک زنِ مظلومِ بی پناه بین من و سوژه ایستاد، گریه کرد، جیغ زد، از حال رفت، غش کرد!

بعد سکوت شد!

همون موقع که دوباره بهم حمله شد، فهمیدم باز سوژه ماجرایی شدم که هیچ چیزش به من ربطی نداشت. شنیدم که به خاطر "این زن" بهم رحم شده، همین جواب هم دادم، جواب دادم که عاشقت نیستم، اگر یک مو از سر "مادرم" کم بشه، سقف رو -  در معنای دقیق کلمه - روی سرت خراب میکنم.

و بعد باز دوباره سکوت شد!

...

من باید بررسی از مرجع امروز طبق کپی رایت قبل از ظهر خونه رو ترک میکردم، قرارم کنسل شد، قرارم که کنسل شد قرار دوم رو - برای حوالی ساعت 3 - خودم کنسل کردم که تا قرار سوم، ساعت 7 خونه باشم.

بررسی از مرجع امروز طبق کپی رایت زیاد با خودم تکرار کردم ... من امروز اصلا بررسی از مرجع نباید طبق کپی رایت توی خونه بررسی از مرجع میبودم طبق کپی رایت !

من امروز اصلا بررسی از مرجع نباید طبق کپی رایت توی خونه بررسی از مرجع میبودم طبق کپی رایت !

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من امروز اصلا نباید توی خونه میبودم!

من...

امروز...

شکارچی...
ما را در سایت شکارچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainsidemonster9 بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 1:40