امروز چطور گذشت؟ اینجور!

ساخت وبلاگ

اول اینکه همین بررسی از مرجع امروز طبق کپی رایت ظهر، یعنی تنها ده دوازده ساعت بعد از پست دیشب، تونستم با همکاری خواهرم و با دوز، کلک، فریب و نیرنگ های بسیار!!! یک طبقه چهار قفسه ای از کتابخونه ای که توی اون اتاق بود و در مالکیت مادرم محسوب میشد رو از چنگش در بیارم!!!! بنابراین تونستم کتابخونه اصلی رو از کتابهای تخصصی دانشگاهی خالی کنم، تونستم کتابهای غیرداستانی رو دوباره صاحب یک قفسه اختصاصی کنم و مهمتر از همه تونستم در خود کتابخونه اصلی برای حدود 100 عنوان جدید (که طبیعتا به مرور زمان خریده خواهند شد) فضا ایجاد و نیاز به خرید قفسه / کتابخونه جدید رو تا اطلاع ثانوی مرتفع کنم!

کتابخونه (آثار داستانی)

کتابخونه (آثار غیر داستانی و کتب تخصصی دانشگاهی) به همراه دکوراسیون جدید :|

خلاصه که راضی باشید! هستید؟

دوم آنکه با چندی از بچه های دورهمی و به نمایندگی از بقیه بچه های دورهمی رفتیم حریر رو دیدیم و تولدش رو بهش تبریک گفتیم...

ایناهاشیم! لامصب تیپ نیست که، مانکنم من، مانکن!!!

یه مبلغی هم برای خرید کتاب و به عنوان هدیه تولد با همکاری بچه های گروه تلگرامی دورهمی جمع کرده بودیم و من اون اول بهش گفتم فلان قدر تومن میتونی کتاب بخری که با تخفیف باشگاه مشتریان کتابفروشی افق بیسار قدر تومن بیشتر میشه!! (من اونجا تخفیف 10% دارم، خواستید کتاب بخرید بگید بیام با هم بریم براتون بخریم!!!) و بعد از اینکه بچه بررسی از مرجع اینجور طبق کپی رایت ی پوکر فیس :| و اونجوری شوکه :O شد رفتیم و خریدیم، البته ما خریدیم!!! بهش میگفتیم چی میخوای؟ میگفت ها؟ میگفتیم بابا جان چه کتابی میخوای؟ میگفت آهان! نمیدونم، لیستم خونه است!!!

لیستش خونه است!!! تو رو قرآن!!! لیستش خونه است!!! :|

ما هم خودمون همه رو براش انتخاب کردیم، خیلی هم حال داد، سلیقه من و حورا رضایی خیلی هم خوبه!!!

این کتابها رو برای تولدش نخرید، ما همه با هم خریدیم دیگه!

 الان بیشتر مردی به نام اووه میخواد با عقاید یک دلقک که مال نشر امیرکیبره، لحاظ کنید!

بعدشم رفتیم نشستیم پارک، پریسا و زهرا اون موقع اومدن! کلی گفتیم و کلی خندیدیم و چایی و قهوه خوردیم و همه شکلاتهامون رو دادیم یه دختر دست فروش و تهش هم هر کسی رفت به راه خودش!

همچین رفقای خفنی هستیم و بدونید که عضویت در گروه دورهمی همچین مزایای جالبی هم داره! بعله!

حاضرین بررسی از مرجع امروز طبق کپی رایت : خودم که عشق همتونم، پریسا، حورا رضایی، سارا رستاک روگ‌آ!!!، زهرا و حریری به رنگ عاشورا

بعداً نوشت: اوه اوه داشت یادم میرفت!!! همین خانم سارا خانم، یک عدد کتاب ذیل شرایط احمد رضایی ازم گرفت، بار دومشه کتاب میگیره و روی لبه تیغ ایستاده :| قطعاً!!!

شکارچی...
ما را در سایت شکارچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainsidemonster9 بازدید : 195 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 1:40