"آقازاده چقدر درآمد دارن" یا "همسرم اصلا بهم محبت نمیکنه"

ساخت وبلاگ

تا حالا چند تا پدر توی جلسه ی خواستگاری دخترشون از مَرد خواشتگار این سوال رو کردن که "دخترمو دوست داری؟" چند نفر از والدین از داماد آینده شون پرسیدن که "شما ابراز علاقه ی کلامی میکنی؟" چند تا مادر و پدر این سوال رو مطرح کردن که "شما چه جوری محبتت رو به همسرت نشون میدی؟ اصلا شیوه ی صحیح ابراز محبت مرد به زن چیه؟" کدومشون پرسیدن که "شما چه جوری عصبانی میشی؟" یا "وقتی به اوج انفجارت میرسی، خودت رو میزنی؟ وسایل میشکنی یا کسی رو میزنی؟" یا کدوم پدر و مادری پرسیدن "حمایت مرد از زن چیه؟" یا "فرض کن سختی افتاده تو زندگیتون، زنت کجای ماجراست و وظیفه خودتو چی میدونی؟" چند درصد والدین نشستن با خواستگار دقیق صحبت کنن و در بیارن که "چرا داری با دختر من ازدواج میکنی؟" "چرا نرفتی دختر دیگه ای رو بگیری" "چه جوری زندگی میکنی؟" "برنامه ی زندگیت چیه؟" "اخلاقت در جمع و در خفا با همسرت چه جوریه؟" "چقدر به صحبت مشترک اهمیت میدی؟" اصلا تا حالا پدری رو دیدید که از خواستگار بپرسه "شما مشکلات رو چه جوری حل میکنید؟" کجا رو دیدید که بپرسین "اولین واکنشت بعد از عصبانیت چیه؟" کدوم پدری از خواستگار دخترش پرسیده "تا حالا گریه کردی؟" یا "نظرت نسبت به گریه چیه؟" و کدوم پدری پرسیده که "یه نفری سهوا یه اشتباهی میکنه و 100% مقصره، و اون اشتباه مطلقا به شما مربوطه، برخوردت چیه؟ چه جوری تا میکنی با اون آدم؟ اگه معذرت بخواد چی؟ اگه معذرت نخواد چی؟" واقعا کدوم والدین ایرانی مهمترین مسئله و دغدغه شون این بوده که "مرد زندگی دخترم ، چه جوری زندگی میکنه؟"

تا حالا توی خواستگاریها چند بار شبیه این سوال ها رو شنیدید؟ "آقازاده ماهی چقدر درآمد دارن؟" "آقا زاده خونه دارن؟ ماشین دارن؟" "آقا زاده چی به نام دخترم میکنن؟" "آقا زاده وضع پس اندازشون چه جوریه؟" چقدر توی خونه ها جر و بحث دیدید که معتقدن "فلانی مرد زندگی نیست، پول نداره که" یا "فلانی خونه نداره، دخترمو بدبخت نمیکنم" یا امثالهم... دغدغه ی اصلی چند درصد والدین ما اینه که دخترشون رو خوب معامله کنن؟

تا حالا با خانومهای متاهل -فارغ از اینکه چند وقته ازدواج کردن - صحبت کردید؟ میدونید اصلی ترین شکایتهاشون چیه؟ تا حالا نشستید پای حرفهاشون؟ چقدر شنیدید که بگن "شوهرم اصلا بهم توجه نمیکنه؟" یا "اصلا حواسش بهم نیست؟" یا "اصلا باهام حرف نمیزنه" یا "خیلی کم بهم محبت کلامی میکنه" و از همه پراستفاده تر "فکر کرده همین که پول در میاره داره وظیفه اش رو انجام میده"...

بله، اگر مردی داریم که درآمد معقولی داره و مسائل خوراک و پوشاک و مسکن خانواده اش در حد معقولی تامینه، با توجه به شرایط جامعه تمام وظیفه اش رو داره انجام میده! داره عینا کاری رو میکنه که خانواده ی شما همون اول اول خواستن ازش، داره همون کاری رو میکنه که وقتی خانواده تون داشتن معامله تون میکردن شما ساکت نشسته بودید و نگاه میکردید! بله، مردی که 90% وقت خواستگاری رو به توضیح و تبیین و شفاف سازی مسائل مالی و اقتصادی گذرونده که خانواده دختر راضی بشن به وصلت، باید هم تنها وظیفه اش تامین همین مسئله باشه! خانواده ی شما دقیقا همونیه که پدر و مادر شما آرزوش رو براتون داشتن و شما با این آرزو همراهی کردید...

ما راه رو جایی اشتباه رفتیم که نفهمیدیم هر ویژگی ازدواج چقدر ارزش داره، جایی کج رفتیم که مرد زندگی رو خودپرداز فرض کردیم نه آدم، ما جایی اشتباه کردیم که بچه هامون رو معامله کردیم...

پ.ن 1: نوشتار بالا یه هیچ عنوان سعی در بی اهمیت نشون دادن مسائل مالی و شغلی زندگی مشترک نداره، نگارنده خودش میدونه که نه خدا از آسمون پول میریزه ، نه آدم بی کار و بی عار لایق زندگی مشترکه، زندگی با آدم خوش اخلاق بی مسئولیت سخت تر از آدم بداخلاق و گند اخلاق مسئوله! این نوشته نگاهش به وارونگی اهمیت هاست، به اینکه ما یادمون رفته شروع زندگی نیاز به یه سری مینیموم اقتصادی داره، مثل شغلی با درآمد متوسط، خونه ای مناسب برای دو نفر و چشم انداز مالی و اقتصادی مدون و با برنامه که در کنار یه آدم مسئولیت پذیر و به قول خودمون "با جنم" مسیر روشنی رو میسازه. ما یادمون رفته شروع زندگی نیاز به خیلی ویژگیهای ماکسیموم اخلاقی و رفتاری داره، نیاز به حداکثر محبت، اعتماد، مسئولیت پذیری زندگی، حمایت، علاقه، توانایی مدیریت و مدیریت بحران و ... داره و اینکه ما اینها رو یادمون رفت نتیجه اش از آمارهای رسمی طلاق در اومد! فکر میکنید چند درصد طلاقهای جامعه ی ایران به خاطر "سختی های اقتصادی و معیشتی" بوده؟

پ.ن 2: اصلا شما فکر میکنید زوج جوونی که در یک جامعه ی غربی کفر زده ی منحط زندگی رو شروع میکنن، چه جوری میرن سر خونه زندگیشون؟ یه قیاس کوچیک کنید...

پ.ن 3: من اگر روزی دختر دار بشم، بین مرد متمولی که میخواد "زن بگیره" و مرد معمولی و مینیمومی که فقط میخواد "دختر من رو بگیره"، قطعا دخترم رو عروس مرد دوم میکنم! من ترجیح میدم دخترم توی دو تا اتاق زندگی کنه و ملکه ی بی جانشین اون دو تا اتاق و قلب پادشاه اونجا باشه، تا یه زن معمولی از بین همه زنهای دیگه، برای یه مرد رندوم!

پ.ن 4: قطعا کسی که هر دو ویژگی رو در حد خوب داشته باشه، مرد ایده آل زندگیه، ولی صحبت من در مورد این نبود، صحبت من در مورد نگاه ما به مقوله بود!

باقی بقای شما!

شکارچی...
ما را در سایت شکارچی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainsidemonster9 بازدید : 139 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1396 ساعت: 7:41